اثر گفتهها و رفتار ما روی صدای درونی کودک
خود ارزشمندی(عزتنفس) (self esteem) و یا اعتماد به خود(اعتماد به نفس) (self confidence)، نقش والدین و جامعه
عزتنفس در لحظه لحظهی زندگی ما اثرگذار است و نگرانی در کیفیت و نحوه پرورش آن برای پدر و مادرهای نگران و مراقبین و مربیان آگاه و دغدغهمند، سردرگمی ایجاد کرده است؛ چرا که برخی آن را کلید جادویی حل تمام مشکلات میدانند.
اما آیا میدانیم خود ارزشمندی(عزتنفس) دقیقا چیست و باید به تقویت چه چیزی بپردازیم؟ آیا به دنبال تقویت خود ارزشمندی(عزتنفس) کودک باشیم یا اعتماد به خود(اعتماد به نفس) او؟ اصلا تفاوتی میان این دو هست؟
خود ارزشمندی(عزتنفس) یا self esteem:
خود ارزشمندی آن احترام و ارزشی است که برای خود قائلایم و این که باور داشته باشیم شایستهی احترام دیگران هستیم و خود ما نیز باید به نفسمان احترام بگذاریم.
خود ارزشمندی همان صدای درونی و مکالمهی مثبتی است که هر فرد در درون خود دارد(positive self talk): من از آنچه هستم راضی ام، من میتوانم انجاماش بدهم، من از پساش بر خواهم آمد.
خود ارزشمندی(عزتنفس) به کودک کمک میکند تا احساس ارزشمندی نسبت به خود و زندگی خود داشته باشد، که موجب سلامت روان او میشود و در طولانی مدت فرهنگ درست و در نهایت جامعهی فرهیختهای را به همراه دارد.
اعتماد به خود(اعتماد به نفس) یا self confidence:
در مقابل، اعتماد به خود کامل کردن جملهی "من میتوانم …." هست. یعنی باور به توانایی انجام کار و گرفتن احترام و توجه متناسب از دیگران. اعتماد به نفس تدریجا و در پی حل موفقیت آمیز چالشها، تجربهی شکست، مسئولیت پذیری، موفقیت و کامیابی به دست میآید. اعتماد به خودی(اعتماد به نفس) که امروزه به دنبال شکلگیری آن برای کودک خود هستیم موجب ایجاد اعتماد به خودی کاذب شده چرا که افزایش آن نیازمند بستر و رشد مهارتهایی است که شاید در همهی زمینهها برای ما امکان پذیر نباشد.
به عبارت دیگر یک کودک میتواند در زمینهی ورزش والیبال به خوبی عمل کند چرا که کلاسهای آموزشی این ورزش را ثبتنام کرده و مهارت لازم را کسب نموده و اعتماد کاملی نسبت به توانایی خود در ورزش والیبال دارد اما ممکن است خواندن شعر در حضور جمع برای او کاری سخت و طاقت فرسا باشد چرا که مهارت مورد نیاز را کسب نکرده در نتیجه به خود در این مورد اعتمادی ندارد و شعری نمیخواند. حال ممکن است به او بگوییم "اعتماد به نفس داشته باش و برو شعر بخون" که با تکرار این جمله به کودک خود اعتماد به خود کاذب را آموزش میدهیم و او در مواجهه با مهارت بعدی که آن را نیازموده است کمک نمیگیرد و حتی اگر بخواهیم به او یاد بدهیم پس میزند و میگوید "خودم بلدم".
جای امیدواری هست که بخشی از روند شکل گیری شخصیت حاصل از تجربیات زندگی بوده و امری اکتسابی است، ما به عنوان والد، مراقب یا مربی تاثیرگذار، میتوانیم در حین رشد سنی، شرایطی فراهم کرده که با تجربیات مثبت، ویژگیهایی مثل عزت نفس در کودک تقویت شود.
برای مثال این یادگیری حتی شامل زمانی است که رفتار اشتباهی از کودک ما سر بزند که در این زمان لازم است چنین حسی را به کودک انتقال دهیم که فقط همان رفتارش اشتباه بوده و نه آن که کلا آدم بدی باشد و او همچنان لایق احترام، محبت و مراقبت است. چرا که عزتنفس در درون خود ناکامی و شکستی همراه با کامیابی و موفقیت را شامل میشود.
در واقع یکی از نکات اثرگذار در رشد کودک ارزشگذاری و واکنشی است که والد یا مربی به کودک نشان میدهند. تاکید ارزشیابیها باید در مورد هر آن چه که کودک هست باشد و نه آن چه که کودک دارد و مالک آن است.
البته این روند تدریجا سختتر شده است چرا که امروزه ارزشیابیها و واکنشها با وجود رسانه و شبکههای اجتماعی متحول شده است و با تاکید بر داشتهها و نمایش آن به عنوان شاخص ارزشمندی فرد و پیروی خانوادهها از این نظام ارزشی برای ارزیابی، باعث شده تا رشد خود ارزشمندی(عزتنفس) کودک با چالشهایی جدی مواجه شود. در این فضا با وجود مواهب مادی کودک راضی نیست و خواستار افزایش آن است(حتی میتوان در درون خود نیز این حس را بیابیم). رفته رفته حسی که در درون کودک ایجاد میشود ناکافی بودن را به همراه خود دارد و صدای درونی و مکالمهای که کودک با خود دارد، تبدیل به مکالمهای منفی و سرزنشگرانه میشود.
این گونه ارزشیابیهایی که فقط بر مبنای داشتهها (having) است، منجر به این میشود که کودک خود را از درون نبیند و از دستاوردهایش راضی نباشد و چه بسا باعث کمالگرایی کودک شود که این مسئله برخلاف سلامت و نفس رشد کودک است. جالب است بدانیم افرادی که خود را ارزشمند نمیدانند، با این که در زندگی موفقیتهای بسیاری کسب کردهاند اما از دید خود هنوز فرد موفقی نیستند و خود را شایستهی احترام نمیدانند و حتی با وجود تشویق دیگران حس خوبی نسبت به خود ندارند.
برای مثال موقعیتی را تصور کنید که کودک نقاشیای که کشیده است را نشانمان میدهد؛ اغلب ما او را تشویق و از نقاشی او تعریف میکنیم اما راه بهتر آن است که از خود او بپرسیم نسبت به کاری که انجام داده است چه احساسی دارد و چه هیجاناتی را تجربه میکند؛ یا در مثالی دیگر وقتی کودک با ذوق نمرهی 18 خود را بازگو میکند شاید اولین سوال و واکنشی که داشته باشیم در مورد شخصی باشد که 20 گرفته است یا این که چرا کودک ما نمرهی 20 را کسب نکرده است اما واکنش درست جشن گرفتن و تشویق همان نمرهی کسب شده است و بعد از آن میتوانیم به فکر رشد و ارتقای نمره باشیم.
باید بپذیریم حال سالم همراه با رشد کردن به وجود میآید و رشد کردن با شکست همراه است؛ در نتیجه راه رشد خود ارزشمندی(عزتنفس) از موفقیتها و همچنین شکستها تشکیل شده است یعنی خود ارزشمندی، ناکامی و کامیابی را به همراه خود دارد.
اکنون موقعیتی دشوار و ناخوشایندی از زندگی خود را متصور شوید مثل از دست دادن عزیزی یا شکست سختی در زندگی؛ مطمئنا پیش آمده است که درک آن مسئله برای خود ما مشکل بوده و ما توانایی جلوگیری از آن را نداشتهایم.
در زندگی کودکِ ما نیز چنین موقعیتهایی پیش میآید؛ که همین موقعیتها و تجربههای حاصل از زندگی خود ارزشمندی کودک را می سازد و ما با برخوردمان می توانیم تاثیر مثبتی روی کودک بگذاریم.
در طی گذران زندگی و تجربههای متعدد آن میتوانیم با سبک زندگی خود تاثیر بینظیری روی کودک خود بگذاریم تا کودک نسبت به خود احساس ارزشمندی داشته باشد. مهمترین نقش ما حمایت کردن از کودک در جهت رشد و بهبود خود ارزشمندی اوست؛ که همین موجب افزایش قدرت سازگاری و انعطاف پذیری او میشود.
در ادامه به چندتا از روشهای فکری و عملی رشد خود ارزشمندی میپردازیم.
پادکست پری شکرا و درخت سیب، داستان درخت سیبی است که فقط به نقصهای خود توجه کرده است و احساس شرم میکند اما پری شکرا با همراهی دوستان جنگل به یادآوری ارزشهای درونی درخت سیب میپردازند و به او عزتنفس میبخشند.
لینک قصه:
https://tavoosaneh.ir/app/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D9%87%D8%A7/%D9%BE%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%DA%A9%D8%B1%D8%A7-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A8
- دورههای آموزشی
- موسسه طاووس
- نشر
- مقالات روان شناسی
- 15 آبان 1403